خاطرات مانی از مدرسه

اتفاقاتی که در مدرسه رخ می دهد را اینجا یادداشت می کنم و البته اتفاقاتی که در روز برام می افته

خاطرات مانی از مدرسه

اتفاقاتی که در مدرسه رخ می دهد را اینجا یادداشت می کنم و البته اتفاقاتی که در روز برام می افته





ریاضی

دوشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۲۵ ب.ظ
دیروز  به من خانم گفت بیا پای تخته من امدم                     خانم  به من تقسیم یاد نداده بود حتی به بچه ها به من گفت شش تقسیم 2 من نمی د   نمی   دانستم یک بار گفتم 1.2.4.5 اخرین عدد را نگوفتم ولی روز بدی هم بود حتی که فکرشم کنید این قدر زوز بدی بود که نگو.                                                      فردا گفت مامات را بیاور من نیاوردم گفت مامانت نیامد من گفتم مامانم امتحان دارد گفت درس تو مهم تر است بعد گفت مامانت 4          بیاد. راستی فردا اردو می رویم برج ازادی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۷
مانی هرندی پور

نظرات  (۲)

سلام!
پاسخ:
سلام

خوش بگذره!!
پاسخ:
سلام زینب

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دانلود آهنگ