خاطرات مانی از مدرسه

اتفاقاتی که در مدرسه رخ می دهد را اینجا یادداشت می کنم و البته اتفاقاتی که در روز برام می افته

خاطرات مانی از مدرسه

اتفاقاتی که در مدرسه رخ می دهد را اینجا یادداشت می کنم و البته اتفاقاتی که در روز برام می افته





دفتر

سه شنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۲ ب.ظ

سلام امروز من که رفتم مدرسه اتفاقایی افتاد بگیین چه بود؟ من به شما می گویم امروز وقتی وارد مدرسه شدم کمیل نیامد باه من سلام بدهد همیشه می امد حالا چند دقیقه ای گذشت که ما امدیم توی کلاس وقتی امدیم بشینیم گفتن:<<مانی هرندی، کمیل صالحی دفتر. وقتی ما رفتیم دفتر گفتن چرا با هم جر وبحث می کنین بعد ما گریه کردید چند دقیقه ای بعد گفتند برین تهد بدهید ما ندادیم بعد رفتیم گفتیم ببخشید بعد بخشیده شدیم بعد گفتند بیش هم می شینید ما گفتیم اره بعد گفت رفتین سر کلاس به خانم بگید که جایتان را عوض کند و گفتند دیگر با هم دوست نبا شید این هم از موضوع امروز😢😢😢😢😢😢😢

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۶
مانی هرندی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دانلود آهنگ